.Miraculous.

.Miraculous.

اینجا پر از چیزهای میراکلسی و کیوت داریم 🩷 این وب آزاده و هرچی میخواین میتونین بزارین ...

پارت 2❤️ عشق در یک نگاه 💟

های گایز🍀 اومدیم با پارت دوم  رمان  عشق دریک نگاه امیدوارم لذت ببرید💄 لایک و کامنت یادتون نره بریم که شروع کنیم 💌

آلیا: اون آدرین اگرست مدلینگ معروف 

مرینت :پسر  گابریل اگرست 

آلیا: اره 

وقتی مرینت از کافه برون اومد ☕باورش نمیشد و تو فکر بود که به خانه رسید رفت داخل خانه تا چیزی درست کنه ولی  حال نداشت غذا درست کنه برای همین رفت و زنگ زد پیتزا فروشی  بعد باسش  آوردن وقتی خورد🌯 رفت تو اتاق بخوابه 

فردا صبح 

مرینت صدای زنگ ساعت و میشنیو ولی حال نداشت بلنده شه 🕖آروم بلند شد و لباس های پوشید که بره دبیرستان 👗

داخل دبیرستان 🏫

زنگ شیمی🥽🧪

روی یکی از صندلی ها که جای مرینت بود بچه های کلاس قبلی آدامس چسبیده بودن🍬 وچون اون روز نینو نیامده بود مرینت رفت بغل  آدرین نشسته بود و سرخ سرخ شده بود😊 وقتی کلاس تموم شد

  موقع رفتن به خونه بارون شدیدی گرفته بود 🌧️

مرینت نمیدونی چی کار کنه که......... 

لایک و کامنت یادتون نره

رمان❤️  عشق در یک نگاه 💟

های گایز اومدیم با رمان امیدوارم لذت ببرید  راستی نکات رو بخونین👇🏻

مرینت پدر و مادر نداره وتنها زندگی می‌کنه وهمشون ۱۶سالشونه راستی الیا از دبستان با مرینت دوست بوده. بریم شروع کنیم📚

مرینت داشت صبحانه می خورد که صدای زنگ در رو شنید رفت باز کرد دید الیاست باهم رفتن به دبیرستان که دم در دبیرستان یه ماشین مدل بالا آمد و یک پسر خوشتیپ با موهای طلایی و چشم‌های سبز از ماشین پیاده شد 🥴 مرینت افتاده بود زمین و مات و مبهوت مونده بود😍 که 

آلیا با عصبانیت بلندش کرد 

بعد از مدرسه⌛

آلیا ظهر وقت خالی داری

مرینت بله

آلیا  بیا کافه 

مرینت با سه پس ساعت ۶🕕

مرینت رفت خونه خیلی خسته بود ولی ذهنش همش در گیره اون پسره بود🧠  وقتی ناهارشو خورد🍜 رفت حاضر شد تا بره کافه👗💄وقتی رفت کافه 

مرینت از آلیا پرسید: اون پسره کی بود 

آلیا گفت :.....

 

آخه تموم شد 

۵لایک❤️

۴کامنت💌

تا بعدی  رو بزارم