.Miraculous.

.Miraculous.

اینجا پر از چیزهای میراکلسی و کیوت داریم 🩷 این وب آزاده و هرچی میخواین میتونین بزارین ...

شب یلدا 🍉

شب یلدا 🍉

12:52 1402/09/24 - .Aysel.

سلام به همه دوستان 😁

 

به مناسبت شب یلدا قالب وبمون رو عوض کردم 😍

 

 

بچه ها به مناسبت شب یلدا میخوام براتون یه پیشنهاد ویژه بزارم 😅

 

 

  • اگر میخوای پیشنهاد ویژه رو ببینی بیا ادامه مطلب 😍👇
پارت 3❤️عشق در یک نگاه💟

های گایز 🍀 اومدیم با پارت سوم امید وارم لذت ببرید🌿

راستی لایک و کامنت یادتون نره  بریم که شروع کنیم 💌

 

مرینت نمی دونه چیکار کنه که آدرین میاد و چتر میگیره و میگه بیا با من تورو می‌رسونم☂️ مرینت که مونده بود چیه بگه رفت داخل ماشین نشست🚗 آدرین وقتی صورت مرینت رو دید دید که سرخ شده😊 ولی آدرین به روی خودش نیاورد🙄 بعد وقتی به خونه رسیدن مرینت  تشکر کرد و رفت 🏡مرینت باورش نمی شد 😐

خواب خواب بود مرینت😴 که دید آلیا زنگ زد📱  

آلیا  :خوبی

مرینت :اره نمیدونی چی شد 

آلیا :چی شد 

مرینت :آدرین اومد و من رو  خونه رسوند 

 الیا: تو عاشق آدرین 

مرینت: اره 

همین جور باهم حرف زدن  و موقع  شام مرینت یه نودل عالی درست کرد 🍜 خورد صبح که شد☀️  مرینت با شادی خاص بلند شد  و رفت دبیرستان وقتی وارد دبیرستان 🏫

زنگ  ریاضی ........

لایک و کامنت یادتون نره 

 

پارت 2❤️ عشق در یک نگاه 💟

های گایز🍀 اومدیم با پارت دوم  رمان  عشق دریک نگاه امیدوارم لذت ببرید💄 لایک و کامنت یادتون نره بریم که شروع کنیم 💌

آلیا: اون آدرین اگرست مدلینگ معروف 

مرینت :پسر  گابریل اگرست 

آلیا: اره 

وقتی مرینت از کافه برون اومد ☕باورش نمیشد و تو فکر بود که به خانه رسید رفت داخل خانه تا چیزی درست کنه ولی  حال نداشت غذا درست کنه برای همین رفت و زنگ زد پیتزا فروشی  بعد باسش  آوردن وقتی خورد🌯 رفت تو اتاق بخوابه 

فردا صبح 

مرینت صدای زنگ ساعت و میشنیو ولی حال نداشت بلنده شه 🕖آروم بلند شد و لباس های پوشید که بره دبیرستان 👗

داخل دبیرستان 🏫

زنگ شیمی🥽🧪

روی یکی از صندلی ها که جای مرینت بود بچه های کلاس قبلی آدامس چسبیده بودن🍬 وچون اون روز نینو نیامده بود مرینت رفت بغل  آدرین نشسته بود و سرخ سرخ شده بود😊 وقتی کلاس تموم شد

  موقع رفتن به خونه بارون شدیدی گرفته بود 🌧️

مرینت نمیدونی چی کار کنه که......... 

لایک و کامنت یادتون نره